دشمن بداند ما موج خروشانیم
در راه اسلام و دین بگذشته از جانیم
دشمن بداند ما موج خروشانیم
در راه اسلام و دین بگذشته از جانیم
یه جوری زندگی کن ک خدا عاشقت بشه
اگه خدا عاشقت بشه خوب خریداریت میکنه
شهیدانند دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
شهادت نرده بان اسمان بود
شهادت اسمان را نرده بان بود
چرا برداشتند این نرده بان را
چرا بستند راه اسمان را
شهید تو بالا رفته ای من در زمینم
برادر رو سیاهم شرمگینم
روزی با ابراهیم رفتیم پیش رفقا بعد از مدتی ابرهیم را ندیدم دنبال او رفتم دیدم در اتاقی نشسته متوجه من نشده بود جلو تر که رفتم دیدم سوزنی رو داره ب بالای چشمش میزنه زودی گفتم دادش ابراهیم داری چیکار میکنی زود سوزن مخفی کرد و گفت هیچی هیچی گفتم ن ب جون ابرام نمیشه باید بگی چرا سوزن داشتی تو چشمت میزدی مکثی کرد و گفت:چشمی ک ب نامحرم می افتد حقش همین است ( راوی دوست شهید )
گمان نکنید ک شهدا مرده اند بلکه زنده اند و نزد پروردگارشان روزی میخورند