شهادت
کاش ما هم قلب هایمان مثل شما کمی تحت تسخیر خدا بود ... تا گام هایمان اینگونه زمینگیر نمیشد
|خانه
  • « دلنوشته از شهدا
  • اخرت »
#شهدا#
نوشته شده توسط سرباز گمنام در ارزوی شهادت در 30 بهمن 1400 in شهدا

روزی با ابراهیم رفتیم پیش رفقا بعد از مدتی ابرهیم را ندیدم دنبال او رفتم دیدم در اتاقی نشسته متوجه من نشده بود جلو تر که رفتم دیدم سوزنی رو داره ب بالای چشمش میزنه زودی گفتم دادش ابراهیم داری چیکار میکنی زود سوزن مخفی کرد  و گفت هیچی هیچی  گفتم ن ب جون ابرام نمیشه باید بگی چرا سوزن داشتی تو چشمت میزدی مکثی کرد و گفت:چشمی ک ب نامحرم می افتد حقش همین است ( راوی دوست شهید )


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

آخرین مطالب
  • شهادت
  • دلنوشته از شهدا
  • دلنوشته از شهدا
  • #شهدا#
  • اخرت
  • #شهدا#
  • شهادت
  • امام زمان (ع)
  • شهدا
  • شهدا
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
شهادت
جستجو
موضوعات
  • همه
  • بدون موضوع
  • شهدا
  • شهدا
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان